تاریخچه هادی شهر
هادی شهر مازندران، شهر نوپایی متشکل از چندین روستا می باشد از جمله کله بست، میربازار، کیخا محله و... . هادی شهر در شهرستان بابلسر واقع می باشد که دارای بخش داری و شهر داری می باشد. بخش رودبست به کله بست نیز مشهور است. در رابطه با مفهوم (کله بست) اقوال متفاوتی وجود دارد که به چند مورد اشاره می شود:
مفهوم کله بست چیست؟
مفهوم کله بست چنین است که چون این روستا در زمان عباسقلی خان، مرکز 30 روستا بوده به این اسم نام گذاری شده است تا جایی که اگر شخصی به این روستا پناهنده سیاسی و جنایی می شد از قصاص و محاکمه در امان بود.
قول دیگر اینکه چون این روستا قبلا به وسیله زلزله و یا بلاهای دیگر آسمانی و زمینی تخریب شده بود؛ اهالی باقیمانده به وسیله یک نفر روحانی به نام (قاضی کتی) معروف شد و چون روستا قبلا کاله و یا به عبارتی جنگلی و غیرمسکونی بود بعد از عمران و آبادی از (کاله بست) به (کله بست) تغییر نام یافت.
- در کله بست مکانی به نام قاضی کتی وجود نداشت و ندارد گویا این محله که در بابل وجود داشته، در کله بست ذکر شده است.
- موضوع نامگذاری (کاله بست) هم در هیچ مرجعی به دست نیامده زیرا آن جایگاه همواره آباد و مردم نشین بوده است نه جنگل و مکان غیرمسکونی.
- اسم دیگر کله بست (کیله بست) بوده است. کیله به معناب جوی کوچک می باشد و وجه تسمیه ی آن به این صورت است که رودخانه ای از سمت غرب کله بست تا (اوجاکسر) جاری بود و این منطقه را آبیاری می کرد و مردم از این رودخانه ای کوچک به خانه ی یکی از خانهای روستا هدایت کرده بودند. در هر صورت در حال حاضر با وجود انتخاب یک نام مجتمع به نام هادی شهر همچنان کله بست را هم ساکنان آن از یاد نمی برند.
چگونگی ساخت پل ارتباطی
در گذشته ارتباط بین دو کله بست و میربازار توسط قایقهای کوچکی که در رودخانه بود انجام می گرفت (که هنوز هم آن قایق ها در گوشه های رودخانه وجود دارند) یعنی مردم با مشقت بسیار سوار بر این قایق ها از عرض رودخانه رفت و آمد می کردند که از این قایقها جهت ماهیگیری نیز استفاده می شد. حتی در گذشته های دور که جاده مناسب جهت رفت و آمد اهالی این آبادی های اطراف بابلسر و بابل وجود نداشت، مردم توسط همین قایقهای کوچک و از طریق رودخانه بابل رود به این دو شهر رفت و آمد میکردند.
تا اینکه در حدود سال 1345 عده ای پیشگام شدند تا پلی چوبی جهت ارتباط این دو آبادی و آبادی های اطراف بنا کنند. این افراد عبارت بودند از آقایان حاج اسدالله عربی، ابراهیم حاجی آقاپور، حسن کامران، ابولحسن توسلی، حاج یوسف خلیلی، حاج عبدالحسین رضایی و قربان علی فلاح و بالاخره این پل چوبی با کمک اهالی چند روستا و رهبری این افراد پس از ماه ها کار و تلاش و همکاری اهالی ساخته شد.
سه شنبه بازار هادی شهر
در گذشته نه چندان دور، در بعضی از شهرها و روستاهای مازندران بازارهای هفتگی، فصلی و سالانه وجود داشت. با گذشت زمان تعدادی از این بازار ها به دلایل مختلف تعطیل و تعداد دیگر همچنان در روزهای خاص بر پا می شود. وجود این بازارها در ایجاد رقابت در بین فروشندگان و در نتیجه کاهش قیمت ها موثر است.بازارهای ادواری عموما در یک روز خاص در هفته در دو سوی یک راه پر تردد و یا در اطراف میدان ها و امازاده ها به پا می شود، فاقد فضای از پیش آماده شده است و فروشندگان اجناس خود را در چنین مکان هایی به گونه ای در کنار یکدیگر می چینند که در دسترس و در معرض دید مشتریان باشد. در هادی شهر بازاری به نام سه شنبه بازار هر سه شنبه بر پا می گردد که افراد را از روستاها و شهرهای مختلف به هادی شهر می کشاند.مردم فقط به خاطر اینکه نیازهای اقتصادی خود را بر طرف کنند به بازار نمی آیند. صحیح است که در بازار روستاییان نیاز به خرید و فروش دارند ولی هنگامی که به بازار می آیند با دوستان و آشنایان روبرو می گردند و همین امر موجب می شود که مقداری از نیازهای عاطفی و درونی آنها ارضا شود. در سابق همسر گزینی تا بازار هم می کشید. از این رو جوانان برای تفریح و گشت و گذار به بازار می آمدند در ضمن اگر مایل به انتخاب همسر بودند، دخترانی که به بازار می آمدند را یک به یک از نظر می گذراندند و در صورت پسند، مادر، یا یکی از فامیل های خود را به خواستگاری دختر می فرستادند.